جان نقش رخ تو بر نگین دارد
جان نقش رخ تو بر نگین دارد
جان نقش رخ تو بر نگین دارد
دل داغ غم تو بر سرین دارد
دل داغ غم تو بر سرین دارد
دل داغ غم تو بر سرین دارد
تا دامن دل به دست عشق تست
تا دامن دل به دست عشق تست
تا دامن دل به دست عشق تست
صد گونه هنر در آستین دارد
صد گونه هنر در آستین دارد
صد گونه هنر در آستین دارد
چشم تو دلم ببرد و می بینم
چشم تو دلم ببرد و می بینم
چشم تو دلم ببرد و می بینم
کاکنون پی جان و قصد دین دارد
کاکنون پی جان و قصد دین دارد
کاکنون پی جان و قصد دین دارد
وافکنده کمان غمزه در بازو
وافکنده کمان غمزه در بازو
وافکنده کمان غمزه در بازو
تا باز چه فتنه در کمین دارد
تا باز چه فتنه در کمین دارد
تا باز چه فتنه در کمین دارد
گویی که سخن مگوی و دم درکش
گویی که سخن مگوی و دم درکش
گویی که سخن مگوی و دم درکش
انصاف بده که برگ این دارد
انصاف بده که برگ این دارد
انصاف بده که برگ این دارد
تا چند که پوستین به گازر ده
تا چند که پوستین به گازر ده
تا چند که پوستین به گازر ده
خرم دل آنکه پوستین دارد
خرم دل آنکه پوستین دارد
خرم دل آنکه پوستین دارد
در باغ جهان مرا چه می بینی
در باغ جهان مرا چه می بینی
در باغ جهان مرا چه می بینی
جز عشق تویی که در زمین دارد
جز عشق تویی که در زمین دارد
جز عشق تویی که در زمین دارد
در خشک و تر انوری به صد حیلت
در خشک و تر انوری به صد حیلت
در خشک و تر انوری به صد حیلت
در فرقت تو دلی حزین دارد
در فرقت تو دلی حزین دارد
در فرقت تو دلی حزین دارد